چرا FGC اینقدر عجیب و غریب است؟

چرا FGC اینقدر عجیب و غریب است؟

در جامعه گسترده‌تر بازی‌های مبارزه‌ای، اما به‌ویژه در انجمن Guilty Gear، یک شوخی وجود دارد که می‌گوید اگر در محل نصب بنشینید و حریف شما یک بچه ترنس باشد، هیچ شانسی برای پیروزی نخواهید داشت. آن بچه یک بازیکن کاملاً دیوانه است و شما در شرف نابودی توسط ترکیب‌ها و میکس‌های فراتر از تصور شما هستید.

این یک شوخی است که به طور گسترده گفته می شود زیرا چقدر واقعی و غیر واقعی است.

Guilty Gear یک سری از بازی‌های مبارزه‌ای انیمه‌ای است که زمانی پرطرفدار بود و اکنون فوق‌العاده محبوب است. جدیدترین نسخه آن، Guilty Gear Strive (GGST)، مرتباً عنوان مسابقات ملی بازی‌های مبارزه‌ای را مطرح می‌کند و شرکت‌کنندگانی را از همه گوشه‌های جامعه بازی‌های مبارزه (FGC) - از جمله Smash Bros. در سطح ملی، در سطح منطقه‌ای، در سطح محلی جذب می‌کند. ، بازیکنان عجیب و غریب فقط بخشی از صحنه نیستند، آنها هم بستر و هم قله هستند.-

این جنبه واقعی شوخی است. جنبه غیر واقعی این است که همه اینها فوق العاده غیرعادی است. مطمئناً، در بیشتر فضاهای رقابتی بازی و ورزش‌های الکترونیکی، افراد و بازیکنان عجیب و غریب را خواهید یافت - و حتی بسیاری از صحنه‌های بزرگ، که به‌طور سنتی بسیار مستقیم سرو می‌شوند، سعی می‌کنند بیشتر دوست‌داشتنی باشند. اما تعداد بسیار کمی از ورزش‌های الکترونیکی سطح (و عمق) بازنمایی را دارند که Guilty Gear، Smash و FGC گسترده‌تر دارند.

به عنوان یک فرد عجیب و غریب، این چیزی است که من آنقدر در مورد فضا دوست داشتم که بازگشت به صحنه های دیگر ورزش های الکترونیکی را دشوارتر می کند. اشتباه نکنید، من تعاملات خوبی با افراد حرفه‌ای، مفسران و رهبران جامعه در چندین صحنه داشته‌ام - و تلاش‌هایی را دیده‌ام که برای بهتر کردن فضاهای آنها برای افراد LGBTQ+ انجام شده است. اما من می توانم تعداد بازیکنان دگرباشان برتر در اکثر ورزش های الکترونیکی ردیف 1 را از یک طرف بشمارم، در حالی که در FGC و Smash، بازیکنان دگرباش قوی زیادی وجود دارد که من اغلب آنها را به عنوان "بازیکنان دگرباش" فکر نمی کنم. آنها فقط بخشی از جامعه هستند. من فقط بخشی از جامعه هستم.

این یک احساس عالی است، اما آنقدر منحصر به فرد است که نمی توانم آن را بازجویی نکنم. نمی توانم از خودم بپرسم: چرا FGC اینقدر عجیب و غریب است؟

امسال تصمیم گرفتم بیشتر جواب بگیرم. بنابراین، من از اطراف پرسیدم و با چهار رهبر برجسته LGBTQ+ در FGC صحبت کردم:

  • جسیکا "رومولا" نوا، بازیکن برتر Guilty Gear، سازنده محتوا و cow v-tuber.
  • ساشا "ماگی" سالیوان، بازیکن برتر Smash Bros. Melee و سازنده محتوا.
  • Dara "Dara" M. Gar، مفسر برتر Smash Bros. Ultimate
  • جاش «جااهش» مارکوت، پیشرو در Smash 4 و Ultimate (و مدیر استعداد فعلی در Liquid)

اما قبل از پرداختن به پرسش و پاسخ، می‌خواهم به دلیل اهمیت آنها بپردازم. به طور سنتی، این چیزی است که شما برای نتیجه گیری خود ذخیره می کنید. فینال بزرگ شما اما این چیزی است که شما باید آن را درک کنید – نه در حین خروج، بلکه در حین ورود.

کاهش وزن // تغییر دهنده زندگی

در سال 2019، رومولا بهترین سال رقابتی Guilty Gear را در زندگی خود داشت، تا آن زمان. او در 8 تورنمنت بزرگ در رتبه 6 یا بالاتر قرار گرفت، تعدادی از بهترین بازیکنان GG NA را شکست داد و برنده EVO شد - یکی از معتبرترین رویدادها در FGC. وقتی رومولا برنده EVO شد، این کار را با برچسب قدیمی خود، اما با هویتی جدید انجام داد. اگرچه صحنه GG هنوز آن را نمی دانست، رومولا در حال انتقال بود. –

رومولا می خندد: "من علناً به آن اشاره نکردم، اما قبل از اینکه برنده EVO شوم، یک هفته هورمون مصرف می کردم." "هر چیزی که EVO روی آن بود، احتمالاً عملکردم بیش از حد بود فقط به این دلیل که احساس خیلی بهتری داشتم. احتمالاً به همین دلیل است که من کمی اوج داشتم. [...] من تقریباً مستقیماً آن را به دارونما کمک می‌کنم که بگویم: "اوه، من فقط در [HRT] هستم و لازم نیست به آن فکر کنم."

رومولا می‌گوید: «بازی را تغییر می‌داد،» سپس به سرعت اصلاح می‌کند، «در واقع یک تغییر دهنده زندگی بود.»

[محتوای جاسازی شده]

آنچه رومولا در اینجا می گوید، هم منحصر به فرد است و هم به اشتراک گذاشته شده - مانند بسیاری از جنبه های تجربه عجیب و غریب. مگی وقتی به صحنه آمد احساس نمی کرد که بیش از حد عمل کرده یا بهتر شده است، اما بیرون آمدن او غیرقابل انکار زندگی را تغییر داد و وزنه ای را برداشت. این چیزی بود که یک پیگیری مهم را به یک شیوه اصلی بیان تبدیل کرد.

«صحنه Smash - این همه چیز برای من بود. [...] من هرگز شغلی را پیدا نکرده بودم که برایم منطقی باشد، به جز اسمش هیچ علاقه ای به هیچ چیز دیگری در دنیا نداشتم. و علاوه بر آن، این تنها فضایی بود که من واقعاً می توانستم خودم در آن باشم، درست است؟ بنابراین کاملاً با عقل من یکپارچه بود.»

نکته قابل توجه این است که مجی این را می گوید، هرچند جدا از هویتش، دوران کودکی او بسیار خوب بود. "اگر به معنای واقعی کلمه بخواهی بخش عجیب و غریب را حذف کنی، فرزندم، تقریباً عالی است."

اما سنگینی زیر سؤال بردن، ممنوع کردن یا قفل کردن هویت شما به قدری سنگین است که برای مجوسی، زمان در لحظه هایی که می توانست آن را از بین ببرد اندازه گیری می شد. قطعاً دوره‌ای در زندگی من وجود داشت که زمان مانند فاصله بین مسابقات Smash بود.

این همان چیزی است که بسیاری از حقوق ترنس ها، حقوق همجنس گرایان و غرور واقعاً درباره آن هستند. نه بیماری، نه تراژدی، نه میل به گسترش برنامه، نه حتی میل واقعی برای قضاوت و محکوم کردن دیگران به دلیل عدم درک آنها. این موضوع چیزی است که FGC مدتهاست در مورد آن بوده است – یافتن پتانسیل کامل شما از طریق بازی و انجمن آن. برداشتن وزنه ها و صعود.

این احساس چیزی است که حداقل در پشت برخی از اینها نهفته است. و این واقعیت که اکثر رقبا در FGC برای این احساس تلاش می کنند…

این به تنهایی ممکن است بخشی از دلیل عجیب بودن FGC باشد.

هوموفوبیا چه هزینه ای دارد

اما این همه خودسازی و رقابت و انیمه‌ها نیست که باعث تنوع FGC می‌شود. این تنوع نیز زاییده عملی بودن است. این چیزی است که به کوچک‌ترین صحنه‌های FGC کمک می‌کند تا زنده بمانند و بزرگ‌ترین صحنه‌های آن را بادوام‌تر می‌کند. این داستان ها - هم خوب و هم بد - است که این را ثابت می کند.

وقتی با جاش «جاهش» مارکوت صحبت می‌کنم، او داستانی را برایم تعریف می‌کند که تقریباً برعکس داستان رومولا است. جاش یک مرد همجنسگرا است - و خوشبختانه در بیشتر عمرش همینطور بوده است. او در سنین جوانی می‌دانست که همجنس‌گرا است و در تمام زندگی‌اش از بازی‌ها (مخصوصاً عناوین نینتندو) برای ایجاد ارتباط استفاده می‌کرد. (معرفی او برای Smash Bros. 64 بازی با برادر مستقیمش بود و مقدمه او برای Melee با اولین دوست پسر طولانی مدتش بود.)

جاش در طول Brawl به اسمش گیر کرد و به دنبال مسابقات کالج محلی خود بود. او به عنوان هیچکس وارد زمین شد و تقریباً به عنوان یک بازیکن برتر ظاهر شد.

من خیلی خوب کار کردم، خیلی از افراد واقعا معتبر را شکست دادم. در آن زمان واقعاً رتبه بندی وجود نداشت. مشخص نبود چه کسی فوق العاده است، اما من مطمئناً به اندازه ای که انجام دادم بذر آن را نداشتم.»

جاش در فینال Losers Finals نشست و جایگاه سوم را برای او تضمین کرد، در حالی که به خوبی از اثبات خود گذشته بود. من می نشینم تا بازی کنم و […] جمعیت با صدای بلند شروع به اشاره به برنامه بازی من با استفاده از f-slur طولانی می کنند، به گونه ای که تا حدودی مبهم است که آیا آنها در مورد من صحبت می کنند یا اولیمار - کسی که من استفاده کردم.

جاش می گوید: «من به خودم بسیار مطمئن بودم و افتخار می کردم و شنیدن [این کلمه] در آن زمینه واقعاً عجیب بود، بنابراین باختم. من به خوابگاهم برگشتم و واکنش عاطفی نسبت به آن نداشتم، فقط خیلی هوشیارانه گفتم: "دیگر این کار را نمی کنم." ”

(ریکی اورتیز یکی از معدود بازیکنان بازی مبارزات عجیب و غریب بود که در روزهای اولیه بازی به اوج رسید. حضور او چیزی است که رومولا، دارا و مجی همگی به آن اشاره کردند.)

جاش پس از آن صحنه نزاع را به طور کامل ترک کرد، هرچند او حداقل یک کپی از Sims 2 را برای دردسرش دریافت کرد. (که این هم طعنه آمیز است سیمز چقدر برای گیمرهای عجیب و غریب مهم است.) جاش اشاره می کند که در آن زمان مردم اینگونه در صحنه Smash صحبت می کردند - اما این بدان معنا نیست که او مجبور است آن را تحمل کند.

جاش به Brawl نیازی نداشت. اما Brawl یه جورایی به افرادی مثل جاش نیاز داشت.

یک یا دو سال بعد، جامعه Brawl به آرامی از بین می رفت و Smash به طور کلی وارد عصر تاریکی می شد. Brawl (و Smash در کل) با مشکلات بی شماری دست و پنجه نرم کردند، اما یکی از آنها فقدان سازمان دهندگان خوب مسابقات و رهبری سالم بود. اینها چیزهایی بود که جاش می توانست ارائه دهد - و این حدس و گمان نیست. وقتی Smash 4 آمد، جاش به صحنه بازگشت و به سرعت به یک سازمان دهنده اصلی مسابقات (TO) برای تقریباً هر رویداد مهم تبدیل شد. (من به محلی‌ها و مناطقی که جاش در مینه‌سوتا می‌دوید رفتم، و تا زمانی که نقل مکان نکردم و به سراغ سایر افراد محلی رفتم، متوجه نشدم که چقدر خراب هستم.)

آیا جاش برول را نجات می داد؟ احتمالاً نه به خودی خود، اما موضوع این نیست. نکته این است که هر نوع تعصب یا طرد شدن می تواند از نظر استعداد هزینه داشته باشد. و هنگامی که در یک موقعیت خاص فعالیت می کنید - مانند حتی بزرگترین ورزش های الکترونیکی، فقط می توانید هزینه های زیادی را بپردازید. صحنه Guilty Gear، به خصوص در روزهای اولیه آن، آنقدر کوچک بود که هر بازیکنی اهمیت داشت.

رومولا نقل می کند که چگونه بسیاری از ویدئوهای تکنیکی در غرب از یک بازیکن ترنس ژاپنی به نام سیلوا هیمه تهیه شده است. این ویدیوها آنقدر حیاتی بودند (واقعاً همه دانش آنقدر حیاتی بود) که تعقیب فردی به اندازه سیلوا هیم بسیار مفید بود. این مورد حتی بیشتر در مورد Guilty Gear Xrd (عنوان قبلی مجموعه) بود، زیرا چگونه هر شخصیت تکنیک ها و روش های کاملاً منحصر به فردی برای نزدیک شدن به یک مسابقه داشت. اگر بهترین بازیکن سول بادگوی که می‌شناختید همجنس‌گرا بود، باید آن را بپذیرید و از آن‌ها یاد بگیرید - یا برای همیشه توسط Sol Badguy به عنوان مجازات متعصب بودن، تحت کنترل قرار بگیرید.

رومولا توضیح می‌دهد: «برای بسیاری از مردم، ارزش مخالف یا عجیب و غریب بودن را نداشت، زیرا به این صورت است که من به این شخص نیاز دارم تا بهتر شوم. من به این شخص برای پیشرفت نیاز دارم.' در Xrd - گفتن این خیلی خنده‌دار است - اما خارج از یک دوره سخت اولیه، جایی که افراد زیادی [هویت عجیب و غریب را نمی‌فهمیدند] فوق‌العاده، فوق‌العاده، هرگز مسئله‌ای نبود. یکی می‌گوید: «من با چیزی ناراحت بودم. من دوست نداشتم که چگونه این کار را کردی.' و [بازیکنان Xrd] آن را مورد توجه قرار دادند زیرا برای آن جامعه و آن ارتباط ارزش قائل بودند."

پایه بازی های مبارزه ای

آن جامعه، آن ارتباط تا حدی به دلیل ساختار FGC بسیار منحصر به فرد است. FGC و Smash دارای یک موقعیت و فیزیکی منحصر به فرد هستند - و این ویژگی‌ها هستند که دارا، یکی از موفق‌ترین مفسران Smash Ultimate را وارد صحنه و حرفه‌ای کردند.

دارا می‌گوید: «از نظر من، محل بودن این است که چرا اسمش همان چیزی است که هست. «استریم‌های بزرگ ده‌ها هزار بیننده را پخش می‌کند، هیچ‌کدام از اینها چیزی نیست که Smash واقعاً درباره آن است. Smash در مورد پوچی است که در هر شهر بزرگ این کشور [ایالات متحده] و همچنین [در] بسیاری از کشورهای دیگر، این واقعیت وجود دارد که در هر شهر یک تورنمنت نامشخص متفاوت وجود دارد که هفتگی است.

آن محل آنقدر در این صحنه ها گنجانده شده است که «محلی» اصطلاحی است برای هفته نامه های کوچک مقیاس که در یک شهر می گذرد. محلی آنقدر کوچک و طبیعی است که به راحتی می توان از آن چشم پوشی کرد - اما مهم است زیرا چیزی است که مردم را تشویق می کند تا با یکدیگر عالی باشند.

همانطور که دارا می گوید، "شما که در یک رویداد حضوری و هفتگی حضور دارید، فشارهای اجتماعی را تحمل می کنید تا یک لقمه نباشید."

فشار اجتماعی برای ابزار نبودن در همه جا وجود دارد و یک عنصر حضوری قوی در چیزی مانند شبکه محلی ضد ضربه وجود دارد. اما چیزی که شبکه محلی فاقد آن است – و دارا، رومولا و مجی به آن اشاره می‌کنند – بازی‌های دوستانه یا معمولی است. اصولاً وقتی اکثر افراد وارد FGC و Smash می شوند، به عنوان رقیب وارد می شوند. مسیرهای منشعب زیادی وجود دارد - سازمان‌دهندگان، بازیکنان برتر، تولیدکنندگان محتوا، هنرمندان - و این چیزی است که جاش و دارا هر دو به آن اشاره می‌کنند که به تنوع صحنه کمک می‌کند. اما اکثر مردم به عنوان رقیب شروع می کنند یا تبدیل می شوند. و چه در بازی خوب باشند و چه نباشند، می نشینند و با افراد دیگر در جلسات دوستانه یا معمولی تمرین می کنند.

«من سعی می‌کنم در مورد LAN در مقابل محلی فکر کنم - و آنها مفاهیم بسیار متفاوتی هستند زیرا LAN ها یک ورزش تماشاگر هستند […] و این فرهنگ دوستانه وجود ندارد. […] ما نشسته ایم، این بازی را انجام می دهیم، و از نظر فیزیکی در کنار هم هستیم و همدیگر را می بینیم.»

وقتی وارد هر انجمن بازی های مبارزه ای می شوید، برابری خاصی وجود دارد، که در آن همه رو در رو بازی می کنند، و بنابراین شما نه تنها در یک فضا بلکه حس انسانیت را به اشتراک می گذارید. در دنیای آنلاین، به اندازه کافی آسان است که آن انسانیت را با تصویر یا ایده ای از آن شخص عوض کنید. در محلی، بسیار سخت تر است.

منفور بودن به عنوان یک جنگجوی صفحه کلید آسان است، جایی که می توانید انسانیت مشترک یک فرد دیگر را با هر تصویر یا ایده ای که دوست دارید جایگزین کنید. اما وقتی آنجا هستید، کنسول یکسان، سرگرمی و فضا را به اشتراک می‌گذارید، حس عمیق‌تری از انسانیت را نیز به اشتراک می‌گذارید.

(مانند Dara، Muteace بخشی از نسل جوان Smash 4 بود که به ایجاد تغییر در فرهنگ از روزهای Brawl کمک کرد.)

بعلاوه، به ندرت به صورت آنلاین، افراد به دنبال یک مکالمه صمیمانه هستند، به همان اندازه که به دنبال شلیک یک گلوله آشفته در یک جنگ فرهنگی خیالی هستند. (بیشتر الگوریتم ها مورد دوم را تشویق می کنند نه اولی). در محلی، بسیاری از آن چیزها از بین می رود و به جای آن، گفتگوهای واقعی ظاهر می شود. مکالمات ناقص، اما در عین حال مکالمات مفید.

دارا می گوید: «در سطح محلی، چیزی که فکر می کنم کمک می کند این است که با کسی صحبت شود. "معمولاً چیزی که شما دارید، مخصوصاً با یک بچه کوچکتر است که عجیب و غریب است، آنها فقط با کسی مواجه می شوند که به آنها می گوید، "هی، شما این را رد می کنید." این [مکالمه] در تمام مسابقات در سراسر کشور پخش شد [خیلی مهم بود]."

ناگفته نماند، سایه هایی برای "از بین بردن آن چیزها" وجود دارد که می توانید خیلی بهتر با آنها ارتباط شخصی برقرار کنید. در تعاملات آنلاین، نه تنها یک احساس سیاه و سفید شدید در مکالمات و اصلاحات وجود دارد، بلکه عجله دیوانه‌واری برای رسیدن به یک نتیجه دلخواه قبل از اینکه مکالمه از بین برود، وجود دارد. در زندگی واقعی، جوامع فضای گوشت، همه چیز معمولا کندتر حرکت می کند، مردم صبر بیشتری دارند، و مکالمات و اصلاحات تفاوت های ظریف بیشتری دارند.

وقتی مجی بیرون آمد، او اولین فرد ترنسی بود که بیشتر صحنه های لوئیزیانایی او با او ملاقات کرده بود. از همان ابتدا، صحنه او از انتقال او استقبال کرد - اما به او گفت که چیزهای زیادی برای یادگیری وجود دارد. مجی می‌دانست که صحنه محلی او در نهایت دوستانه است و قبلاً از افراد عجیب و غریب استقبال کرده بود، بنابراین با کمی سبک‌دلی به این موقعیت نزدیک شد.

ما نمی‌خواستیم فوق‌العاده تهاجمی باشد. یادم می‌آید، در همان ابتدا من نسبت به بسیاری از مردم که نمی‌دانستند یک ترنس لعنتی چیست، بسیار همدردی می‌کردم. بنابراین من سعی کردم آن را به عنوان یک تقابل. [آنچه] قبلاً انجام می‌دادیم [این بود]: اگر به من بد جنسیت کردی، یک شات الکل مصرف می‌کنی. من فقط می خواستم این را خلع سلاح کنیم.»

رومولا اضافه می کند که برای جامعه Xrd نیز «هیچ بدخواهی وجود نداشت. مردم فقط با این مفهوم ناآشنا بودند. آنها فقط برادران گیمر هستند. آنها فقط آدم های گیمر هستند! آنها دقیقاً مانند "من می خواهم بازی کنم." ”

در مورد Magi، زمانی که او به طور جدی شروع به انتقال کرد، انرژی شخص گیمر و خوش قلب، به روشی واقعاً سالم برگشت. به یاد می‌آورم وقتی بعد از بیرون آمدن به اولین تورنمنت رفتم، در آنجا حضور پیدا کردم و آنچه را که واقعاً می‌خواهم ارائه کردم. و مردم در حال بیرون آمدن بودند! مانند، 'یو! بیا بریم!!' نوع چیز فوقالعاده بود!"

مگی تاکید می کند که همجنس گرا هراسی یا ترنس هراسی آشکار وجود داشته است، و در این مورد، واکنش صحنه او به این میزان رسیده است. "اگر کسی در مورد آن بدبین بود، ما نیز در مورد آن سختگیرتر خواهیم بود."

یک جامعه به رهبران (و بزرگان) نیاز دارد

بخش مهمی از این سخت گیری این است که همیشه نمی تواند از سوی افراد جوان عجیب و غریب مانند دارا یا مجوسی باشد. رهبری چیزی است که لحن را تعیین می کند. هنگامی که جاش در سال 2014 به صحنه Smash بازگشت، به تعیین برخی از خطوط سخت که در روزهای نزاع وجود نداشت کمک کرد.

«در همه پاس‌ها، در هر رویداد، در همه زمان‌ها از این ایده دفاع می‌کردم: شما به چیزهای هرکس احترام می‌گذارید. تو هرگز، در فضاهای من، این ظرفیت را نخواهی داشت که انسانیت کسی را کوچک بشوی.» لحن جاش نشان می دهد که این اصل سازمانی چقدر برای او اصلی بوده است. من به شدت در این مورد بودم، وقتی از خطوط عبور می کردند با مردم صحبت می کردم، و وقتی مردم بدون هیچ پشیمانی به طور مداوم از خطوط عبور می کردند، از رویدادها منع می کردم.

مجوس نیز به همین نکته اشاره می کند، اما حتی واضح تر. ما تازه شروع کردیم به ممنوع کردن افرادی که ترنس‌فوبیک هستند، کسانی که نمی‌خواستند از ترنس‌فوبیک بودن دست بردارند.»

مثلاً اگر می‌خواستند روی آن تپه بمیرند. گفتیم باشه […] واقعاً تأثیر زیادی داشت زیرا فکر می‌کنم چیزهایی از این دست به فرهنگ صحنه نفوذ می‌کنند. امروزه، در نتیجه بسیاری از این تصمیمات، فقط شهودی است.»

با این حال، حتی در حال حاضر، افراد عجیب و غریب هنوز در اکثر صحنه های FGC در اقلیت هستند. برای اینکه یک اقلیت به خوبی محافظت شوند، نیاز به خرید و تغییر از صحنه بزرگتر بود. بخشی از این تغییر ناشی از چشم‌انداز سیاسی کلی و بهبود حقوق LGBTQ+ بود. جاش (به شوخی) به هیلاری داف اعتبار می‌دهد، اما صادقانه‌تر به این نکته اشاره می‌کند که چگونه مسائل LGBTQ+ مانند ازدواج همجنس‌گرایان در طول دهه 2010 به یک مبارزه بسیار مشهود تبدیل شد و چگونه آن دیدگاه‌ها را تغییر داد.

[محتوای جاسازی شده]

(تبلیغ هیلاری داف "نگو همجنسگرا" که در زمان خود مورد تمسخر بسیاری قرار گرفت، اما باعث پیشرفت گفتگو شد.)

بخش دیگری از تغییر هم از جانب متحدان و هم از بزرگان بود. در مورد متحدان، آنقدر که مردم با اعضای عجیب و غریب جامعه ملاقات می‌کنند و واقعاً به نارضایتی‌های آن‌ها گوش می‌دهند، این تغییر روحی بزرگ نبود. بابی اسکار، مفسر غوغا، زمانی برای استفاده از همجنس‌گرایان به عنوان توهین افسانه‌ای بود، اما با گذشت زمان، صحنه را به شدت تحت فشار قرار داد. آن رفتار را تغییر دهید. Magi خاطرنشان می کند که این نوع چیزها گاهی اوقات حتی بیشتر از افراد عجیب و غریب از طرف متحدان تأثیر می گذارد.

«من فکر می‌کنم افرادی که عجیب و غریب نیستند، صداهای عجیب و غریب را می‌شنوند، اما هر زمان که چیزهایی توسط فردی غیرعادی گفته می‌شود، همه چیز برایشان معنادارتر می‌شود، درست است؟ اگر کسی که دوست دارد، «به افراد دگرباش تعصب ندارد»، چون خودشان دگرباش نیستند، از افراد دگرباش نیز حمایت می‌کند، این بر افرادی که در حصار هستند تأثیر بیشتری می‌گذارد.

برای مجی، بیشتر سفر او مربوط به متحدان بود. تا جایی که هر دوی ما می‌توانیم بگوییم، او اولین بازیکن بزرگ ترنس در تاریخ Melee بود، بنابراین او بسیار به رهبران صحنه محلی و ملی تکیه کرد. این کار تا آنجا پیش رفت که در حالی که مجسی هنوز در کمد خانواده اش بود، به مفسران گفت که او را در برنامه نادرست جنسیت کنند تا پدر و مادرش به این موضوع توجه نکنند.

اما برای رومولا و دارا، سفر بیشتر مربوط به بزرگان دگرباش بود.

دارا توضیح می‌دهد: «اسمش در واقع برای یافتن خودم مفید بود. اسمش اولین تجربه واقعی من با یک فرد ترنس بود. داشتن آن نوع قرار گرفتن در معرض سالم و صحبت کردن [با او]، برای من بسیار مهم بود، زیرا احتمالاً یک فرد ترنس را [برای مدت طولانی در غیر این صورت] ملاقات نمی‌کردم.»

رومولا که سال‌ها می‌دانست ترنس است، از طریق Guilty Gear با حیاتی‌ترین مربیان ترنس در زندگی‌اش نیز آشنا شد. این مربیان ZenZen و Silva Hime بودند، هر دو خود بازیکنان برتر، که نه تنها صحنه را برای پذیرفتن بیشتر افراد عجیب و غریب به دست آورده بودند، بلکه رومولا را به پذیرش بیشتری نسبت به خودش رساندند.

بدون اینکه سیلوا یا زنزن هر دو قابل مشاهده باشند و با من صحبت کنند، احتمالاً به این راحتی نبودم. من قطعاً از ضربه روحی زیادی متحمل شدم و آنها بسیار حامی و مفید بودند - و بله، دلیلی وجود دارد که آنها هنوز هم بهترین دوستان من هستند! آن‌ها کارهای واقعاً خوبی برای من انجام داده‌اند و به شدت مرا تشویق کردند که به خودم صادق‌تر باشم و در نتیجه، خوشحال‌تر باشم.»

(Umish نماینده گارد جدید واقعی Guilty Gear است.)

در مورد جاش، او به خوبی می دانست که به محض اینکه یک سازمان دهنده شد، خودش هم آن بزرگتر بود. من اولین فرد عجیب و غریب قابل مشاهده ای بودم که [بعضی از بازیکنان اسمش] به طور منظم با او تعامل داشتند و می دیدند. تمام زندگی من خوب پیش می رفت، من الگوی خوبی بودم. من مطمئناً افراد زیادی را می‌شناسم که احساس خویشاوندی را با نحوه رفتار من در جهان و نحوه تجربه من در جهان و نحوه بیان خودم تشخیص دادند. […] من خوشحالم که برای تعدادی از افرادی که برای آنها بودم چنین بودم.»

با جلوتر رفتن زمان، مگی و رومولا نیز به مربی تبدیل می شوند. هیچ یک از رقبا چیزی نزدیک به قدیمی نیستند، اما هر دوی آنها اکنون با تجربه هستند و می توانند آن تجربه را مانند ZenZen ارائه دهند. در یک تورنمنت بزرگ اخیر، رومولا حتی با یک طرفدار برخورد کرد که از او برای پخش جریانی استفاده کرد تا به ترنس بودن کمک کند.

این برای رومولا کمی سورئال است، که چندی پیش در صحنه Xrd کهنسال احساس جوانی می کرد، اما مایه افتخار است. زمانی که [انتقال] چیز بسیار ترسناک یا ترسناکی است یا ممکن است فضایی برای پردازش آن یا درخواست کمک نداشته باشید، خوب است که بتوانید از مردم حمایت کنید و به آنها کمک کنید. بنابراین اینکه بتوانم از مردم در این راه حمایت کنم یا به آنها کمک کنم واقعاً برای من خوب است و واقعاً به آن افتخار می کنم.

مجوسی که هرگز خود شخصیت ZenZen را نداشت، با اشتیاق بی‌دریغ از آن استقبال می‌کند. یکی از جالب‌ترین مزیت‌ها این است که افراد زیادی با من تماس می‌گیرند و می‌گویند: «تو اولین فرد ترنسی هستی که من دیدم. و در نتیجه تو تاثیر بسیار زیادی در زندگی من داشتی. مثل اینکه خیلی مریضه، درسته؟ من لعنتی عاشق آن لعنتی هستم.»

عجیب و غریب به تمام معنا

مجوسی حق دارد که عاشق آن لعنت باشد. برداشتن وزن خود قدرت بخش است - کمک به دیگران برای انجام همین کار حتی بیشتر از این است. این فضا را برای افراد عجیب و غریب ایجاد می کند، در حالی که اکنون بیش از هر زمان دیگری به آن نیاز است، زیرا احساسات ضد دگرباشان جنسی+ افزایش یافته است - به ویژه نسبت به افراد ترنس.

در چنین مواقعی، Smash به Magi کمک می کند تا ثابت بماند. من فکر می کنم برای بسیاری از ما و مانند بسیاری از افرادی که در آن ایالت های قرمز هستند، مانند کسانی که قطعا در آستانه آن هستند. الان خیلی استرس داره من فکر می‌کنم صحنه Smash، فقط برای مدتی از دنیا دور می‌شویم.»

جاش به عنوان یک مرد همجنس‌گرا، در صحبت‌هایی که اکنون برای برانگیختن احساسات ضد ترنس‌ها و دگرباشان جنسی استفاده می‌شود، آشنایی می‌بیند. لفاظی های آرایشگر، اگرچه برای برخی جدید است، چیزی است که او قبلاً با آن روبرو بوده است.

«از زمانی که به اولین رویداد رفتم، دائماً به طرز باورنکردنی از این دیدگاه آگاه بوده‌ام. فکر می‌کنم این چیزی است که همیشه در کار با جامعه‌ای متشکل از افراد در سنین مختلف روی من بوده است. به عنوان یک مرد همجنس‌گرا، همیشه نگران این بوده‌ام که افراد جوان‌تر را در رویدادهای من ببینند و در نتیجه در مورد من چه فکری می‌کنند.»

در پاسخ، جاش همیشه گام‌های بیشتری برداشته است تا مستقیماً با والدین ارتباط برقرار کند و بیشتر از یک TO مستقیم با آنها صحبت کند. او گام های بیشتری برای تثبیت اعتبار و سابقه خود به عنوان یک شخص، و همچنین باز نگه داشتن خطوط تماس متعدد برای هر کسی که در خطر است، برداشته است. با مطرح شدن دوباره صحبت‌های آرایشگر، تجربه جاش به عنوان یک همجنس‌گرا حیاتی‌تر از همیشه است، و تجربه او به او می‌گوید که به جای عقب‌نشینی، افراد عجیب و غریب و متحدانشان باید آماده شوند، همجنس‌گرا هراسی را به چالش بکشند، و به کار ایجاد جامعه خوب ادامه دهند. .

کار ما همچنان ادامه می‌یابد، با هر موج جدیدی از بازیکنان که وارد می‌شوند، [این است که] به تاکید مجدد ارزش‌های خود به عنوان یک جامعه، ادامه تأکید مجدد بر این که این فضاها امن هستند، و ادامه تأیید مجدد اینکه همه افراد معتبر هستند، ادامه می‌دهیم. […] ما به عنوان مردم به یکدیگر احترام می گذاریم. و ما دیگران را بر اساس چند چیز تحقیر نمی کنیم، بلکه به طور خاص در اینجا، هویت های عجیب و غریب و هویت های ترنس را تحقیر می کنیم.

برای برخی از بخش‌های جامعه بازی‌های مبارزه‌ای، همیشه میل به غیرسیاسی شدن و رویگردانی از این همه کار وجود دارد. همیشه سؤالاتی در مورد اینکه همه اینها چگونه با بازی مرتبط است وجود دارد - چرا مردم تمرکز خاصی روی بازی ندارند. اما برای من، تمام هدف "جامعه" در FGC این است که فضایی را بسازد که وزنه ها از بین بروند و هویت به اندازه کافی مورد احترام قرار گیرد که واقعاً نباید تمرکز اصلی باشد. به رقبای زیادی که ممکن است، با پیشینه های مختلف، اجازه رقابت، ایجاد، سازماندهی، رهبری و یافتن فضای خود را بدهند.

برای من، این چیزی است که در مورد FGC خاص است. این چیزی است که FGC را به تمام معناهای کلمه عجیب و غریب می کند.

کسی را دست انداختن: "من بسیاری از مردم را می شناسم که می گویند، "من در یک تورنمنت بزرگ دامن خواهم پوشید، در مرکز خرید دامن نخواهم پوشید."

دارادارا می‌گوید: «اسمش اولین جایی بود که در آن بودم، خوب، می‌توانم آنطور که می‌خواهم شناسایی کنم و لباس بپوشم. "در آن مقطع از زندگی من، این تنها جایی بود که واقعاً مجبور بودم این کار را انجام دهم."

مغ: «هر زمان که مطمئن نبودم که آیا خوب است من باشم، صحنه Smash فضایی بود که به من یاد داد که بله، بله همینطور است.»

رومولا: "من خیلی راحت بودم که خودم را در Strive به صورت عمومی معرفی کنم، زیرا جامعه اضافی به من آرامش می داد، می دانید؟"


نویسنده // آستین "پلایف" رایان
گرافیک // برندا کاردوسو

تمبر زمان:

بیشتر از تیم مایع